[ad_1]
حکم بدون تأثیر. مصونیت گسترده دستگیری برای جرایم جزئی. توقف مکرر حرکت. پلیس آمریکا همیشه اینگونه نبوده است. به دلیل تغییراتی که در 50 سال گذشته در آمریکا رخ داده ، به آنچه در حال حاضر است تبدیل شده است.
آنها با نگرانی در مورد نظم و قانون در آشفته دهه 1960 ، در جنگ جنگ با مواد مخدر و جرم در دهه 1980 و 1990 گسترش یافتند و در سال 2000 با ضد تروریسم پایان یافتند. تصویر تجمعی رویکردهای تهاجمی پلیس است که با یک رویکرد نظامی گرایانه تر شکل گرفته است. محله های فقیرنشین بار اصلی آنچه پلیس به آن بیش از حد و ناکافی می گویند را متحمل می شوند: دستگیری های بسیار کوچک ، سطح پایین مجوزهای قتل.
چرا ما این را نوشتیم؟
پلیس درگیر جنگ های فرهنگی آمریکا است ، که به عنوان یک ناجی یا ستمگر درک می شود. اما درک مسیری که امروز به پلیس منجر شد ، امکانات جدیدی را برای آینده باز می کند.
اما تکامل پلیس آمریکا راه ها و رویکردهای دیگر – و یک لحظه فرصت را نشان می دهد. از نظر فرمانده سابق پلیس ، تمرکز شدید بر پلیس چیز خوبی است. این “دقیقاً همان چیزی است که برای ادامه این مکالمه به آن نیاز داریم.”
براندون گرت ، استاد دانشکده حقوق دوک ، می گوید مشکلاتی که باید برطرف شوند فقط باید برطرف شوند. “ما یک تپه بزرگ برای صعود داریم [to reform policing]، و آنچه باعث ایجاد احساس می شود این است که ما این تپه را در چند دهه گذشته ساخته ایم. این یک تپه جدید است “
هنگامی که آگوست ولمر در اوایل قرن 20 به پلیس پیشگام کمک کرد ، چشم انداز داشت. او اغلب به کسانی که از زندان آزاد می شدند ، نوشیدنی و غذای مفید ارائه می داد. وی گشت های دوچرخه سواری ایجاد کرد تا به کارمندان اجازه دهد راحت تر با شهروندان خیابانی مخلوط شوند. و او اولین افسران سیاه پوست و زن را استخدام کرد.
رئیس پلیس در برکلی ، کالیفرنیا ، پلیس را یک نیروی اخلاقی مثبت و مترقی می داند – برای افراد بشردوستانه ، سخت بر رذایل آنها.
پرتره چیزی فراتر از یک درس تاریخ است. این یادآوری است که پلیس آمریکا همیشه مثل امروز به نظر نمی رسید. پلیس ریشه عمیق در جنگ های فرهنگی فعلی دارد – آنها اغلب یا به عنوان آخرین خط دفاعی در جهانی آشفته دیده می شوند ، یا به عنوان یک نیروی ستمگر ، محافظت و منحل شده بهتر. اما هر دو لازم نیست.
چرا ما این را نوشتیم؟
پلیس درگیر جنگ های فرهنگی آمریکا است ، که به عنوان یک منجی یا ستمگر درک می شود. اما درک مسیری که امروز به پلیس منجر شد ، امکانات جدیدی را برای آینده باز می کند.
پلیس ، همانطور که امروزه در ایالات متحده امریکا انجام می شود ، ریشه ای عمیق ندارد. این عمدتا خلق 50 سال گذشته است – فشار برای اصلاحات ، که اغلب در میان ناآرامی های اجتماعی یا جرایم بزرگ مورد پسند قرار می گیرد یا تحت الشعاع رویکردهای تهاجمی است.
کشور در یک لحظه مهم است. ترور جورج فلوید فشار طولانی مدت اصلاحات را به وجود آورد. اما موج جدیدی از جنایت تفکر را عمیق تر کرده و منجر به تعطیلی گسترده و تاکتیک های فزاینده نظامی شده است.
کارشناسان می گویند فرصت کافی برای تصور یک رویکرد ظریف تر وجود دارد. اما باید فهمید که طاق پلیس در وهله اول چگونه ملت را به اینجا آورده است.
“ما یک تپه بزرگ برای صعود داریم [to reform policing]و آنچه باعث ایجاد این احساس می شود این است که ما دقیقاً در چند دهه گذشته این تپه را ساخته ایم. این یک تپه جدید است “، گفت: براندون گرت ، استاد دانشکده حقوق دانشگاه دوک. “ما به طور معمول سالانه 20 میلیون نفر را به دلیل قاچاق جزئی متوقف نمی كنیم. ادارات پلیس بودجه خود را با دستگیری های گسترده پر نکردند. و همه گیری فقط این س clarifال را روشن کرد: چرا ما پلیس داریم که می تواند روی مردم دست بگذارد و آنها را برای تخلفات جزئی در سلول ها قرار دهد؟ “
در سال 1960 ، ایالات متحده 220 نفر را به ازای هر 100000 نفر زندانی کرد. این میزان تا سال 2008 ، 756 نفر در هر 100،000 نفر بود ، و ایالات متحده بیش از هر کشور دیگری در جهان زندانی کرد. این تغییر عمدتاً نتیجه احکام طولانی تری در زندان و قوانین مربوط به مواد مخدر بود که افراد بیشتری را به زندان انداخت.
اما همچنین تغییراتی را در پلیس منعکس کرد.
آنچه پلیس مدرن را شکل داد
آمریکایی ها که از شورش ها و اعتراضات دهه 1960 متزلزل شده اند ، از سیاستمداران می خواهند که برای برقراری نظم ، اختیارات پلیس را گسترش دهند. این احکام مصونیت کارمندان را افزایش می دهد ، در حالی که از حفاظت متمم چهارم در برابر جستجو و توقیف می کاهد.
جنگ با مواد مخدر ، که در زمان رئیس جمهور ریچارد نیکسون آغاز و توسط رئیس جمهور رونالد ریگان شدت گرفت ، تعدادی از تخلفات جدید و حملات پلیس را ایجاد کرده است. مجازات شنوایی بدون دردسر ، مفهومی که توسط دستیار نیکسون دونالد سانتارلی معرفی شده است ، باعث ایجاد نیروهای نخبه پلیس حتی با واحدهای شهر کوچک مجهز به تجهیزات نظامی اضافی شده است در دهه 1990 ، یک لایحه جنایی دو طرفه از پلیس حمایت کرد و تحریم های کوکائین را افزایش داد.
علاوه بر این ، افزایش فرهنگ خودرو منجر به افزایش بسیار زیادی در ترافیک – که هر یک از آنها احتراق احتمالی و احتراق است.
همه این روندها ابتدا از طریق یک لنز محلی اتفاق افتاد. ادارات پلیس به همان روشی که جوامع توسعه یافته اند نیز توسعه یافته اند ، زیرا هر اداره پلیس محلی است و ساختار قدرت و پویایی آن جامعه را نشان می دهد.
“وقتی می بینید که قانون چگونه بر پلیس تأثیر گذاشته است ، از جمله تصمیمات دادگاه عالی ، مقامات محلی و سیاست های ملی و سایر موارد ، متوجه می شوید که به جای اینکه پلیس مدرن جامعه ای را که کنترل می کنند منعکس نکند ، تقریباً همیشه مشکل این است که ، “او گفت. مایکل اسکات ، رئیس پلیس سابق در لادرهیل ، فلوریدا.
هنوز هم اثرات تجمعی داشت. محله های فقیرنشین بار اصلی آنچه پلیس به آن زیاد و ناکافی می گویند را متحمل می شوند: دستگیری های بسیار کوچک ، سطح پایین مجوزهای قتل.
متیو کلر ، جامعه شناس از دانشگاه استنفورد گفت ، در هسته اصلی خود ، “تکامل پلیس” بسیار مربوط به کنترل نژادی و طبقاتی است.
چگونه اصلاحات می تواند از خط خارج شود
اما تاریخچه اخیر پلیس در یک جهت نیست. 50 سال گذشته همچنین با اصلاحات چشمگیر پلیس همراه بوده است ، که بخشی از آن حوادث برجسته ای مانند ضرب و شتم رادنی کینگ در سال 1991 است. این اصلاحات اغلب برای مدتی به موازات هم پیش رفته اند. به گفته برخی ناظران ، مسئله این است که آنها در مواقع دشوار خیلی راحت از خط خارج شده اند.
روز قبل از حملات تروریستی 11 سپتامبر ، مسئله شماره یک ایمنی عمومی ، پروفایل نژادی بود. یک روز بعد ، تروریسم حکمرانی می کند ، این بدان معنی است که ، به گفته آقای اسکات ، “با بقیه اصلاحات پلیس جهنم خواهد شد. ما فقط به پلیس احتیاج داریم تا کنترل بیشتری بر رفتار و رفتار مردم داشته باشد. “
این بدان معنی است که پیشرفت قاطع می تواند از بین رفته یا به تأخیر بیفتد.
“ما در حال کشف یک و نیم دهه هستیم [after 9/11]، تا حد زیادی مورد غفلت قرار گرفت [the community policing] جنبش ، ناآرامی های داخلی در مورد مسائل نژادی ناگهان دوباره فوران می کند ، “آقای اسکات ، اکنون مدیر مرکز مدیریت عمومی آریزونا برای پلیس مشکل مدار ، افزود. “و از آنجا که پلیس کار چندانی با جامعه مورد اعتماد خود ندارد ، آنها ابزارهای سخت افزاری نظامی و کنترل شورش را به نمایش می گذارند – تمام تکنیک ها و استراتژی هایی که آنها ارائه داده اند ، به ویژه برای مبارزه با تروریسم.”
تلاش ها برای یافتن تعادل در واشنگتن مشهود است. روز دوشنبه ، رئیس جمهور جو بایدن با دادستان کل مریک گارلند و چند رهبر محلی ایالات متحده دیدار و در مورد “استراتژی جامع برای کاهش جرایم اسلحه” گفتگو کرد. این شامل تقویت بخش های پلیس و اولویت بندی اصلاحاتی مانند پلیس در جامعه است.
جاده پر پیچ و خم به سمت “پلیس مردم”
Norm Stamper این چالش را از نزدیک دید.
در اوایل سال 1966 ، یک افسر پلیس در پاسخ به یک شکایت بلند از گروه عمدتاً سیاه پوست خود ، مجموعه ای از دستاوردهای نژادی را آزاد کرد. وی با بیان اینکه پلیس به عنوان یک شغل حرفه ای فکر می کند ، یادآور شد: “من هرگز چنین کاری نخواهم کرد.”
با این وجود چند سال بعد ، او پس از واقعاً افسر شدن ، طرف مقابل را دید. هنگامی که او تازه کار بود ، یک دستیار دادستان منطقه او را به جرم دستگیری کاذب سوزاند – زیرا مردی او را “خوک” خوانده بود.
آقای استمپر در طول سالهای حضور خود در نیروی پلیس بارها و بارها شاهد اصلاحات و کاهش اصلاحات در زندگی حرفه ای خود بوده است. در سن دیگو ، او در پلیس پلیس پیشگام است. در سیاتل ، وی پس از اجازه استفاده از گاز اشک آور برای معترضین در جلسه سازمان تجارت جهانی در سال 1999 ، از سمت فرماندهی پلیس استعفا داد.
مسیر پر پیچ و خم خودش باعث شده تا او هم در مورد انسانیت و هم در برابر وحشیانه بودن اجرای قانون تأمل کند.
وی گفت: “من تصور كردم كه می توانیم آن را به یك نیروی پلیس مردمی تبدیل كنیم كه به نظر می رسد تبلیغاتی رادیكال چپ گرایانه است ، اما بعد از سو abuseاستفاده خودم به عنوان افسر پلیس جدید ، عمیقاً به آن اعتقاد داشتم.”
وی افزود: “من این فرصت را داشتم که پلیس را از نگاه کسانی که با آن مخالفند و کسانی که طرفدار کور آن هستند ، ببینم.” “چنین نمونه های مداوم استفاده پلیس از زور بیش از حد ، به ویژه علیه جوانان ، فقرا و رنگین پوستان وجود دارد که این تنش باورنکردنی را بین پلیس و شهروندان ایجاد می کند.”
او و دیگران می گویند ، اما این سفر برای پلیس کشور را به یک لحظه قابل توجه سوق داده است. افزایش جرم انگاری گسترده باعث ورود افراد بیشتری به سیستم شده است که از قضا جنبش بیشتری برای اصلاحات ایجاد کرده است.
دکتر کلر از استنفورد و نویسنده امتیازات و مجازات ها گفت: “مردم در مجموع می فهمند که این خیلی زیاد است و ما باید اساساً سیستم را کاهش دهیم ، اگر نه تغییر اساسی و تغییر سیستم.”
آقای استامپر افزود: برکناری پلیس “منطقی نیست”. “با این وجود تمام احساسات مرتبط با اصطلاحاً تیراندازی های بد پلیس – خشم ، ترس ، قلب – دقیقاً همان چیزی است که برای ادامه این مکالمه به آن نیاز داریم. یکی از مواردی که پیش روی من است این است که برای اولین بار در زندگی بزرگسالی ام امید دارم. “
[ad_2]
منبع: fly-news.ir